♠♣♦قرن 21 ♦♣♠

 

 
 
فرانسه: 
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم! 
دختر: با کمال میل موسیو! 
 
ایتالیا: 
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم! 
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با 
کمال میل می پذیرم! 
 
انگلیس: 
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم! 
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم! 
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم! 
 
ایران: 
پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ... 
پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ... 
ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ... 
ســــــــــــس ... ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس ... 
پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ... 
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ! 
دختر: خفه شو! کثافت عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری 
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس! 
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی! 
ساعت 10 زنگ میزنم!
 
 
نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت توسط Danial|

۱/ جويدن آدامس در سنگاپور ممنوع است. 

۲/ تقلب كردن در مدارس بنگلادش غير قانوني است و افراد بالاي ۱۵ براي تقلب به زندان فرستاده مي شوند. 

3/ مشاهده فيلم هاي كاراته اي تا سال ۷۹ در عراق ممنوع بود 

4/ در ايسلند زماني داشتن سگ خانگي ممنوع بود. 

5/ در آريزوناي آمريكا، كشتن و شكار شتر ممنوع است. 

6/ در تايلند همه سينما رو مجبورند هنگام پخش سرود ملي قبل از شروع فيلم قيام كنند. 

7/ در دانمارك روشن كردن ماشين قبل از چك كردن اينكه بچه اي زير آن خوابيده است يا نه، ممنوع است. 

8/ در سال ۱۸۸۸ در بريتانيا قانوني تصويب شده كه دوچرخه سواران را موظف مي كرد تا زمان رد شدن ماشين از كنارشان، زنگ دوچرخه هايشان را بطور پيوسته به صدا درآورند. 

9/ در قرن ۱۶ و ۱۷ ميلادي نوشيدن قهوه در تركيه ممنوع بود و اگر كسي در حين خوردن قهوه دستگير مي شدن، به اعدام محكوم مي شد. 

10/ تا سال ۱۹۸۴، بلژيكي ها مجبور بودند نام فرزندشان را از يك ليست ۱۵۰۰ نفري در روزهاي ناپلئون بطور رندوم انتخاب كنند. 
 
بقیش تو ادامه مطلبه...

:ادامه مطلب:
نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت توسط Danial|


يه روزي پسري باخانوادش دعواش شد و از خانه زد بيرون

و رفت خونه يکي از دوستاش يک ماه

 موند بعد از يک ماه دختري را سرکوچه ميبيند و بهش تيکه ميندازد

يکي از دوستاش ميگه

ميدوني اين کي بود ؟!!!!!!!! ميگه نه !! ميگه اين خواهر همون رفيقت بود

که تو يه ماه خونشون

بودي عذاب وجدان ميگيره ميره خونه رفيقش رفيقش داشت مشروب

ميخورد به رفيقيش ميگه

ببخشيد من سر کوچه به دختري تيکه انداختم ولي نمدونستم خواهرتو بود !

دوستش پيکشو

ميبره بالا ميگه به سلامتي رفيقي که يه ماه خونمون خورد خوابيد

ولي خواهرمو نشناخت 

نوشته شده در پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت توسط Danial|

 

بذارید یکبار مثل خارجی ها بنوشیم ( فکر بد نکن چای می نوشیم) به سلامتی …

به سلامتیِ درخت! نه به خاطرِ میوه‌ش، به خاطرِ سایه‌ش.
به سلامتیِ دیوار!
نه به خاطرِ بلندیش، واسه این‌که هیچ‌وقت پشتِ آدم رو خالی نمی‌کنه.
به سلامتیِ دریا! نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یک‌رنگیش.
به سلامتیِ سایه! که هیچ‌وقت آدم رو تنها نمی‌ذاره.
به سلامتیِ همه اونایی که دوسشون داریم و نمی‌دونن، دوسمون دارن و نمی‌دونیم.
به سلامتیِ نهنگ!که گنده‌لات دریاست.
به سلامتیِ ز نجیر!
نه به خاطر این‌که درازه، به خاطر این‌که به هم پیوستس.
به سلامتیِ خیار! نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.
به سلامتیِ شلغم! نه به خاطر «شل»ش، به خاطر «غم»ش.

به سلامتیِ کرم خاکی! نه به خاطر کرم‌بودنش، به خاطر خاکی‌بودنش
به سلامتیِ پل عابر پیاده! که هم مردا از روش رد می‌شن هم نامردا!
به سلامتیِ  برف!
که هم روش سفیده هم توش.

به سلامتیِ رودخونه! که اون‌جا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.
می‌خوریم به سلامتیِ گاو!
که نمی‌گه من، می‌گه ما.
دو باره به سلامتیِ دریا! که ماهی گندیده‌هاشو دور نمی‌ریزه.
می‌خوریم به سلامتیِ اون که
همیشه راستشو می‌گه.
به سلامتیِ سنگ بزرگ دریا!
که سنگای دیگه رو می‌گیره دورش.
به سلامتیِ بیل!
که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر می‌شه.
به سلامتیِ تابلوی ورود ممنوع!
که یه‌تنه یه اتوبان رو حریفه.
به سلامتیِ عقرب!
که به خاری تن نمی‌ده
(عرض شود که عقرب وقتی تو آتیش می‌ره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش می‌کُشه که کسی ناله‌هاشو نشنوه)
به سلامتیِ سرنوشت!
که نمی‌شه اونو از سر نوشت.
به سلامتیِ سیم خاردار! که پشت و رو نداره

نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت توسط Danial|



قالــــــــب ♠♣♦قرن 21 ♦♣♠